خاتمالانبیا(ص)، گردان، گردانی از لشکر ۸ نجف اشرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که بیشتر نیروها و فرماندهانش از استان یزد بودند.
گردان خاتمالانبیا(ص) در نیمۀ نخست شهریور ۱۳۶۲، در استان یزد با استعدادی برابر با دو گروهان از بسیجیان استان به فرماندهی محمدمهدی فرهنگدوست تشکیل و به مقر لشکر ۸ نجف اشرف در سقز (در شمال استان کردستان) روانه و در آنجا، در قالب گردان منها (دو گروهان) و به نام «خاتمالانبیا(ص)» سازماندهی شد. جانشین اول گردان علی حسینشاهی اردکانی، جانشین دوم و فرمانده یکی از گروهانها، سید محمود حسینیپور اردکانی* و فرمانده گروهان دیگر، حبیبالله خیراندیش بود (حسینشاهی اردکانی، گذر ... ، ص ۱۰۰-117؛ فرهنگدوست، ص ۲۴۱). در ۲۰ شهریور ۱۳۶۲، نیروهای گردان برای شرکت در عملیات، دورۀ آموزشی پانزدهروزه شامل کوهنوردی، گذر از رودخانه، آشنایی با کمین و ضد کمین؛ جنگ در کوهستان، چگونگی استفاده از تیربار، تفنگ سیمینُف، خمپارهانداز ۶۰میلیمتری و آر.پی.جی ۷ را گذراندند و در ادامه، برای تکمیل استعداد گردان، یک گروهان از لشکر ۱۹ فجر به فرماندهی محمدرضا عسکری به آن افزوده شد. همزمانی این دوره با فکر تشکیل تیپ مستقل برای استان یزد، احمد کاظمی، فرمانده لشکر و ذبیحالله عاصیزاده اردکانی*، فرمانده محور عملیاتی، را بر آن داشت تا نیروهای یزدی را برای بهدستآوردن تجربۀ بیشتر در یگانهای رزمی و پشتیبانی بهکارگیرند. به همین سبب، فرهنگدوست، جانشین محور و نعمتالله یوسفی از اصفهان، فرمانده گردان و یکی دیگر از نیروهای اصفهانی، جانشین دوم گردان شد (حسینشاهی اردکانی، همان، ص ۱۱۸-119، نیز مصاحبه).
گردان در ۵ مهر ۱۳۶۲، به جنوب غربی شهر بانه (شمال غربی استان کردستان) فرستاده و در مدرسهای مستقر شد و پس از چند روز، به یکی از موقعیتهای تجمع (مقر خاکی) لشکر ۸ نجف در جنگلهای پشت ارتفاعات آسمانبین (فرهنگدوست، ص ۲۴۶) در جنوب شرقی بانه و نزدیک منطقۀ عملیات انتقال یافت و در این موقعیت، آموزش نیروهایش را ادامه داد و ده روز پیش از آغاز عملیات والفجر ۴، هم فرماندهان گردان تا ردۀ فرمانده دسته برای شناسایی معابر وصولی، موانع و مواضع نیروهای عراقی در منطقۀ نبرد، همراه گروه شناسایی واحد اطلاعاتوعملیات به ارتفاعات یادشده، رفتند و دربارۀ منطقه و چگونگی شیوۀۀ نبرد توجیه شدند؛ اما مانور گردان بهسبب مسافت زیاد آن تا اهداف، از ارتفاع آسمانبین به یالهای ارتفاع سَرکَچَل (شمال شهر پنجوین عراق) تغییر کرد و در پی آن، در ۲۱ مهر ۱۳۶۲، دوباره، فرماندهان گردان توجیه شدند (حسینشاهی اردکانی، گذر، ص ۱۱۸-125).
در ۲۷ مهر ۱۳۶۲، عملیات والفجر ۴، با رمز ۳ بار «یا الله»، با هدف تصرف درۀ شیلر و پنجوین (شرق شهر سلیمانیۀ عراق) و انسداد معابر ضدانقلاب آغاز شد (صادقی، ص ۱۳۸-139) و گردان خاتمالانبیا(ص) برای رسیدن به اهدافش از یالهای ارتفاع سرکچل به سمت مواضع دشمن حرکت کرد و پس از حدود دو ساعت پیادهروی، نزدیک منطقۀ نبرد رسید. گروهان ۱ از جادۀ اصلی و بدون برخورد با موانع به ارتفاع لَری (شمال غربی پنجوین) حمله و آن را تصرف کرد. گروهان ۲ با چند تن از نیروهای شناسایی و تخریب، برای تصرف و پاکسازی مواضع دشمن، به معبر فرعی یالهای سمت راست ارتفاع لَری وارد شد و گروهان ۳، نیروی احتیاط گردان، بلافاصله، پشت گروهان ۱ بهطرف نوک ارتفاع لری پیشروی کرد و توانست پاسگاه فرماندهی نیروهای عراقی را تصرف و پاکسازی کند (حسینشاهی اردکانی، همان، ص ۱۲۷-129).
نیروهای گردان در مدت سه روز استقرار خود در آنجا، پس از دفع پاتکهای دشمن، بهصورت دشتبان از بالای ارتفاع تا دشت پنچوین را پاکسازی کردند و با استقرار نزدیک شهر پنجوین، افزونبر الحاق با لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، به تحکیم مواضع خود پرداختند. گردان خاتمالانبیا(ص) در این عملیات توانست، نزدیک به دویست تن از نیروهای ارتش بعث عراق را کشته یا مجروح و بیش از صد تن را هم اسیر کند. در این مدت، هواپیماهای عراق هم چندین نوبت مواضع گردان را بمباران کردند که خسارت و تلفاتی نداشت. در جریان این عملیات و پدافند از منطقه، بیست تن از نیروهای گردان شهید و بیش از چهل تن هم مجروح شدند (همان، ص ۱۳۳، ۱۳۵).
با پایان عملیات، گردان خط پدافندی را به یکی از گردانهای لشکر ۸ نجف واگذار کرد و پس از بازگشت به عقبۀ لشکر در جنوب غربی بانه، منحل شد. نیروهای گردان هم با تحویل سلاح و تجهیزات، برای زیارت به مشهد مقدس رفتند و پس از سه روز به یزد بازگشتند (همانجا).
مآخذ: حسینشاهی اردکانی، علی، گذر از تنگۀ احد (تاریخ شفاهی)، به کوشش ولی سلطانی گردفرامرزی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۹ ش؛ همو (جانشین گردان خاتمالانبیا)، مصاحبه با محمدحسین کاظمی، ۳ آبان ۱۳۹۹؛ صادقی، رضا، کردستان در جنگ ضد شورشگری و دفاع مقدس، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،۱۳۹۰ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی، خطشکن کویر (خاطرات)، به کوشش: محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۵ ش.
/ سید داود سیدمحسنی/